هلیاهلیا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره

پرنسس هلیا

یک ماهگی هلیا کوچولو

سلام پرنسس کوچولوی من یک ماهگیت مبارک عزیزم هلیا کوچولوی ما یک ماهه شد هوراااااااااااااااا چی بگم از این مدت که با همه خوبیها و سختیهاش گذشت این مدت اصلا به من فرصت ندادی که بیامو وبلاگتو به روز کنم  صبح تا شب سرگرم تو هستم. چند روز پیش برای چکاپ یک ماهگیت برده بودیمت  بهداشت وزنت شده بود 4430 و قدت 55 و دور سرت هم 37/5 که فکر می کنم رشدت خیلی خوب بوده ما شا ا... خب کارهای یک ماهگیت : عزیزم دیگه تقریبا منو میشناسی و وقتی من رو از دور میبینی دست و پاهاتو تکون میدی که بیام بغلت کنم ، وقتی چیزای رنگی جلو چشمات میگیریم سرت رو باهاش می چرخونی ، آغا و  اغون رو میگی، به صداهای بلند فورا عکس الع...
10 بهمن 1392

هفده روزگی پرنسس کوچولو

 عزیزیم این چند تا عکس رو هفده روزگی ازت گرفتم:   اینم یه عکس از چشمای نازت:   پرنسس من بعد از یه حموم جانانه: اینم عکس از دستو پای کوچمولوی تو:   ...
24 دی 1392

روز افتادن بند ناف

سلام عزیییییییییییزم منو ببخش که این روزا نمیرسم بیام زود زود وبلاگتو به روز کنم دیگه خودت میدونی که تو حسابی سرمو گرم کردی خوب اول از همه بگم که بند ناف تو روز پنج شنبه 12 دی  وقتی که خواستم بشورمت افتاد و تو راحت شدی یعنی 8روز بعد از تولدت اینم عکس قشنگ تو بعد از افتادن نافت: اینجا هم اولین چکاب بهداشتت هست که ده روزگی انجام دادیم و وزنت 3500و قدت 50 و دور سرت ٥/٣٥شده بود.  هلیا کوچولو در خواب ناز: ...
21 دی 1392

شناسنامه

سلام عزیز دل مامان دیروز بابایی رفت شناسنامه ات رو تحویل گرفت. دیگه  هویت دار شدی دختر گللللللللللللم ...
18 دی 1392

"هلیا جونم خوش آمدی"

دختر نازنینم در روز ٤ دی ساعت ١٧:١٥ دقیقه با وزن ٣٣٠٠ و قد ٤٩ سانت و دور سر ٣٥ سانت در بیمارستان دنا شیراز به دنیا آمد. عزیزم اینم عکس اولین خنده ات:   ...
18 دی 1392

اسم قشنگ دخترم...

دختر عزیزم بعد از مشخص شدن جنسیت من و بابایی دنبال یه اسم زیبا برای شما می گشتیم که هم تلفظ و هم معنی قشنگی داشته باشه بعد از کلی فکر و کلنجار بالاخره تصمیم گرفتیم اسم شما رو "هلیا" بزاریم.                             و اما معنی اسم هلیا... معنی: هلیا در زبان یونان به معنی الهه خورشید است و معانی دیگری هم دارد همچون:  نام گلي است که در گلي ديگر ميشکفد، نام فرشته ای است که امام رضا (ع) را به دنیا آورد ، شکوفه ی درخت هلو . ...
21 آذر 1392

سیسمونی

دختر عزیزم 24 هفته گذشت و ما جمعه 22/6/92 مراسم جشن سیسمونی رو برگزار کردیم و همه چی خوب و عالی بود مادر جون و آقاجون هم حسابی برای آماده کردن وسایل و تدارک مراسم به زحمت افتادند که خیلی ازشون تشکر میکنم. اینم از هدیه مادرجون و آقاجون به دختر عزیزم   هدیه مامان و بابا به من عزیزم  نمای کلی اتاقت   بقیه عکس ها در ادامه مطلب اینم از تخت و کمد که بابایی برات زحمتش رو کشیده عکس گهواره و وسایلای خوشگلته که مادرجون زحمت کشیده خریده.   ست کالسکه و ... اینم از ساک حمل دخترم اینم لوستر اتاقت کمد لباسای دخملم     ...
3 آبان 1392

مادر...

عاقبت در یک شب از شب‌های دور، کودک من پا به دنیا می‌نهد، آن زمان بر من خدای مهربان، نام شور انگیز مادر می‌نهد، آن زمان طفل قشنگم بی‌خیال، در میان بسترش خوابیده است، بوی او چون عطر پاک یاس‌ها، در مشام جان من پیچیده است، آن زمان دیگر وجودم مو به مو، بسته با هستی طفلم می‌شود، آن زمان در هر رگ من جای خون، مهر او در تار و پودم می‌شود، می‌فشارم پیکرش را در برم، گویمش چشمان خود را باز کن، همچو عشق پاک من جاوید باش، در کنارم زندگی‌ آغاز کن، می‌گشاید نور چشمم دیدگان، بوسه‌‌‌ها از مهر بر رویش میزنم، گویمش آهسته‌؛ ای طفل عزیز، می‌پرستم من ترا مادر منم ...     ...
3 آبان 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پرنسس هلیا می باشد